همه خسته...
همه خسته... اندی
همه خسته درا بسته بغض آسمون شکسته شبای سرد خونه خالی دل من تنها نشسته
توی کوچه روی ناودون صدای گریه ی بارون
یاد اون خنده ی آخر دلمو کرده پریشو
نمی دونم از کجا بود نمی دونم به کجا رفت
همش از خودم می پرسم که چرا رفت اون کجا رفت
آخه اون بود همه دنیام همه عشقم همه رویام
حالا بی اون یه اسیرم خیلی خستم خیلی تنهام
به امید روز دیدار منم اون شبگرد بیدار
یه صدا بود یه ندا بود نگاه چشم سیاه بود
یه جرقه یه ستاره انگار از عرش خدا بود
مثه غصه مثه یک درد با دل من آشنا بود
هر چی فریاد می زنم من که کجایی تو کجایی
خوب نگام کن تا ببینی تو ببین برام چی ساختی
خوب نگام کن تا بدونی تو چرا عشقمو باختی
به امید روز دیدار منم اون شبگرد بیدار
جمعه 29 فروردین 1387 - 2:29:15 PM